سلام.
خانومهای عزیز اگه براتون مقدوره بفرمایید یکسان بودن اعتقادات قلبی و جهانبینی خودتون با همسرتون چقدر براتون مهمه؟ تا چه اندازه تفاوت براتون قابل هضمه؟
ممنون بابت وقتی که می ذارید.
سلام.
خانومهای عزیز اگه براتون مقدوره بفرمایید یکسان بودن اعتقادات قلبی و جهانبینی خودتون با همسرتون چقدر براتون مهمه؟ تا چه اندازه تفاوت براتون قابل هضمه؟
ممنون بابت وقتی که می ذارید.
منظور از اعتقادات قلبی چیه؟
سلام آقا رضا ، من به طور اتفاقی به وبلاگ و این پست شما رسیدم . و تصمیم گرفتم به عنوان یه پسر یه جواب مفصل با توجه به تجربه حدودا ده سالم در این زمینه براتون بنویسم. اول بگم من به همه افراد با اعتقادهای گوناگون احترام میگذارم و در اینجا سعی میکنم بدون جهت گیری بنویسم.
- این تفاوت در اعتقادات بین زنان و مردان در همه دنیا وجود داره. به عنوان مثال میتونین جستجوی ساده ای در مورد میزان آمار خداناباوری در آمریکا ( به عنوان یه جامعه با انواع آمارهای نسبتا درست) انجام بدین. این تفاوت در جامعه ایران پررنگ تر هم هست . در مورد عللش ، دلایلی ذکر شده که شاید بهترین دلیل بحث فرگشت و انتخاب طبیعی باشه. نمیدونم چه قدر از زیست شناسی اطلاع دارین. اگه علاقه ندارین مطالب داخل پرانتز را نخونین. ( در طول تاریخ انسان ، زنان به عنوان فردی که وظیفه حفاظت از فرزند و ادامه نسل را داشته ، تا حد امکان باید ریسک گریز می بودن. بنابراین در طبیعت زنان ریسک گریز انتخاب شدن . در طرف مقابل مردها باید ریسک پذیر می بودن کامل . تا بتونن خطر مقابله و رقابت با سایر نرها را بپذیرن و در نتیجه نسلشون ادامه پیدا کنه. اگه نری ریسک پذیر نیود ، موفق به ادامه نسل نمیشد. حالا توجه داشته باشین که پذیرش عدم اعتقاد به خدا و مذهب از بزرگترین ریسک هایی هست که یک فرد در زندگیش میتونه انجام بده. چرا ؟ چون با این کار دیگه اون کسی را که اون بالا نشسته ، داره به دعاهاتون گوش میده و هر ازچندگاهی با چند صفحه عربی خوندن براتون معجزه میکنه را از دست میدین. این ریسک درست یا غلط چیزی نیست که افراد و به خصوص زنان به سادگی انجام بدن) حالا در جامعه ایران به خصوص در سال های اخیر با توجه به اون چیزی که تو دانشگاه و خوابگاه و ....دیدم ، این تفاوت عمیق تر هم شده. یعنی با توجه به یه سری چیزا در جامعه مردها روز به روز مذهب گریز تر میشن ولی خانم ها همچنان به مذهب به عنوان یه پناه اعتقاد دارن.
- حالا از دید تجربی چی کار باید کرد؟ با توجه به اینکه نمیخوایم سنگ بنا بر عدم صداقت باشه ، توصیه نمیکنم که دروغ بگین.ولی توجه داشته باشین که من در سال ها در بین غیر مذهبی ترین دخترها از نظر ظاهر ( که حتی فکرشم نمیکنین چه کارهایی میکردن! و حالا اینجا هم جالب نیست بگم) ، این اعتقاد قلبی به مذهب و خدا را دیدم. پس انتظار نداشته باشین یه دختر بیاد جلوتون وایسه واضح بگه من به مذهب اعتقادی ندارم. موارد نادری وجود داره که البته خیلی از اون ها شرایط ویژه ای دارند که برای زندگی مشترک احتمالا مناسب نباشه. ( مثلا تحمل سختی های بسیار در زندگی ، عدم اعتقاد به مسائل اخلاقی در کنار عدم اعتقاد به مذهب ، ....) خلاصه این که هیچ وقت نیاین جلوی یه دختر مستقیم بگین من به مذهب اعتقادی ندارم . چون با این کار یه استرس ناگهانی را به دختر وارد میکنین که " ای وای ! حالا من قراره با چه ادم بی مذهب لا قیدی! ازدواج کنم ! این دنیام که این بود ، اون دنیای دیگه احتمالی با بی نهایت سال هم از دست میره ، اگه بله را بگم." به تطابق در میزان رفتار و اعتقادات ظاهری بسنده کنین در قدم اول. من الان زوجی میشناسم که مرده هیچ اعتقاد مذهبی نداره ، خانمه انگشتر صلوات شمار میندازه. همین که این جوری نشه و رفتارهای ظاهری با هم بخونه و برای هم مشکلی ایجاد نکنن خوبه.